مكتوب سی و سیوم ۳۳ - ۲
وفی الحقیقت معارضه است بحق سبحانه وتعالی و تدریس و افتا [فتوی دادن] وقتی نافع آید كه خالصا لوجه الله سبحانه باشد و از شائبه حب جاه و ریاست و حصول مال و رفعت خالی باشد و علامت این خلو زهد در دنیا است و بی رغبت بودن است از دنیا وما فیها علمائیكه باین بلا مبتلا اند و به محبت این دنیه گرفتار از علماء دنیا اند ایشانند علماء سوء و شرار [بدترین] مردم و لُصوص [دزدان] دین و حال آنكه ایشان خود را مقتدای دین میدانند و بهترینِ خلایق می انگارند وَیَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ عَلٰی شَیْءٍ اَلا اِنَّهُمُ هُمُ الْكَاذِبُونَ ** اِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَاَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللهِ اُولٰئِكَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ اَلا اِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُوْنَ عزیزی شیطان لعین را دید كه فارغ نشسته است و از تضلیل و اِغوا خاطر جمع ساخته آنعزیز سِرّ آنرا پرسید لعین گفت كه علماء سوء این وقت درین كار با من خود مددِ عظیم كردند و مرا ازین مهم فارغ ساختند و الحق درین زمن هر سستی مداهنتی كه در امور شرعیه واقع شده است و هر فتوری كه در ترویج ملت و دین ظاهر گشته است همه از شومی علماء سوء است
و فساد نیّات ایشان آری علمائ كه از دنیا بی رغبت اند و از حُبِّ جاه و ریاست و مال و رفعت آزاد از علماء آخرت اند و ورثهٔ انبیا اند علیهم الصلوات والتسلیمات و بهترینِ خلایق ایشانند كه فردای قیامت سیاهی ایشانرا بخون شهدای فی سبیل الله وزن خواهند كرد و پله این سیاهی خواهد چربید وَنَوْمُ الْعُلَمَاءِ عِبَادةٌ در شانِ ایشان متحقِق است ایشانند كه جمالِ آخرت در نظرشان مستحسن آمده و قباحتِ دنیا و شناعت آن مشاهد گشته آنرا بنظر بقا دیدند و این را بداغ زوال مُتَّسم یافتند