اعتقادنامه - ۲
سوآل ازین كلام مفهوم شد كه محاربان حضرت علی هم برحقند و مشهور چنان است كه هر دو جا حق بطرف علی بوده است و محاربان مخطی اگر چه در خطا معذور بلكه ماجورند و در بسیاری از كتب هم چنین است جواب بعضی امامان دین مانند شافعی و عمر بن عبدالعزیز رضی الله عنهما نسبت خطا را بهیچكس از اصحاب پیغمبر نمی پسندند چنانكه گفته اند خطا در هر بزرگان گرفتن خطاست و بر دو قبول و حق و ناحق هیچ كدام لب نمی گشایند بلكه میفرمایند چنانكه خدای تعالی دست ما را بان خون آلوده نكرد ما هم زبان خود را بدو آلوده نكنیم و طریق اسلم اینست و انانكه نسبت خطا را تجویز میكنند بعد از اتمام وقایع و تفحص از دلائل فهمیده اند كه در نفس الامر حق بطرف علی رضی الله عنه بوده است بطوریكه اگر با مخالفان خود او را فرصت مناظره میشد همه را بر رأی خود رجوع میكرد و چنانكه در حرب جمل نسبت بحضرت زبیر واقع شد و او از منازعه اش تائب و نادم گشت نه اینكه در عین حرب علی رضی الله عنه و جنود او بكار حق مشغول و عائشه رضی الله عنها و عساكر او مثلا بكار باطل مشغول بوده اند و این هم بنابر تجویز خطاست مر مجتهد را در احكام فرعیّه و شرعیّه و این خلاف رأی اشعری است اگر چه اكثر برآنند و درین زمانه مرض قلبی بسیار است و مردمان نسبت به بعضی از اصحاب خصوصاً نسبت بحضرت معاویه و عمرو بن العاص رضی الله عنهما بی ادبی میكنند و نمی فهمند كه آزارشان آزار سید مختار است صلّی الله علیه و سلم و تنقیصشان هم بان سرور منجر می شود نعوذ بالله صاحب شفا از امام مالک نقل میكنند هر كس معاویه و عمرو بن العاص را دشنام دهد [و بدگوئی كند لایق سخنان قبیح اش بوده، كسانی را كه به آنان بی ادبی كرده سخنان بدی گفته و نوشته اند] میباید بعقوبت سخت مبتلا كرد.