Untitled Document

امیرالمؤمنین عثمان بن عفان رضی الله تعالی عنه - ۴

رسول صلی الله علیه وسلم هفت یا نه سنگ ریزه برداشت و در كف مبارک گرفت آغاز تسبیح گفتن كردند چنانكه آواز آنرا می شنیدم چون آواز زنبور عسل بعد ازان سنگریزها را بر زمین نهاد خاموش شدند بعد ازان برداشت و در دست ابوبكر رضی الله عنه نهاد و به تسبیح در آمدند چون بر زمین نهاد خاموش شدند باز رسول صلی الله علیه وسلم آنرا برداشت و در دست عمر نهاد و به تسبیح در آمدند چون بر زمین نهاد خاموش شدند باز آنرا برداشت و بر دست عثمان نهاد باز به تسبیح در آمدند چون بر زمین نهاد خاموش شدند.

و ازانجمله آنست كه مردی از انصار در روز قتل مسیلمه كذاب كشته شده بود ویرا دیدند در میان كشتگان میگوید محمد رسول الله ابوبكر الصدیق عمر شهید عثمان اللّین الرّحیم

آفت یازدهم - سخن بدروغ و سوگند بدروغ - ۱

و این از گناهان بزرگ است، و رسول -علیه السلام- گفت: «دروغ بابی است از ابواب نفاق» و گفت رسول -علیه السلام-: «بنده یک یک دروغ میگوید تا آنگاه كه ویرا نزد خدای تعالی دروغ زن بنویسند»، و گفت: «دروغ روزی بكاهد» و گفت: «تجار فجارند، یعنی بازرگانان نابكارند، گفتن چرا و بیع و شری حلال است؟ گفت: از آنكه سوگند خورند و بزه كار شوند، و سخن گویند و دروغ گویند»، و گفت: «وای بر آنكس كه دروغ گوید تا مردمان بخندند، وای بر وی، وای بر وی» و گفت: «مردی مرا گفت برخیز، برخاستم، دو مرد را دیدم: یكی بر پای و یكی نشسته، آنكه برپای بود آهنی سركژ اندر دهان این نشسته افكنده و یک گوشهء دهان وی بكشیدی تا بسر دوش وی برسیدی پس جانب دیگر بكشیدی همچنان و جانب پیشین باز جای شدی، و همچنان همی كرد،