در علاج و ازالت ضرری كه حاصل آمده باشد - ۱
بدانكه علاج بر سه درجه است: یكی قطعی: كه علاج گرسنگی بنان و علاج تشنگی باب و علاج آتش كه در جایی افتد بدانكه آب بر وی زنی، دست بداشتن این از توكل نیست، بلكه حرامست دوم آنكه نه قطعی باشد و نه ظنی، ولكن محتمل بود كه اثر كند، چون افسون و فال و داغ، و شرط توكل دست بداشتن اینست- چنانكه در خبرست- چه كردن این نشان استقصا بود در اسباب و اعتماد بران؛ و قوی ترین این داغ است، آنگاه افسون، و ضعیفترین فالست كه آنرا طیره [فال زدن بطیران و پریدن طیور] گویند. درجه سیم میان این هر دو درجه است: آنكه قطعی نبود ولكن غالب ظن بود چون فصد و حجامت و مسهل خوردن و علاج گرمی بسردی و علاج سردی بگرمی دست بداشتن، این حرام نیست و شرط توكل نیز نیست، و بود كه در بعضی از احوال كردن آن از ناكردن اولی تر بود و در بعضی ناكردن اولیتر، و دلیل بر آنكه شرط توكل ترک این نیست قول رسول- علیه السلام- است و فعل وی: اما قول آنكه گفت: «با بندگان خدای تعالی دار و بكار دارید»، و گفت: «هیچ علت نیست كه نه آنرا دارویی است مگر مرگ را، لكن باشد كه دانند و باشد كه ندانند»، و پرسیدند كه دارو و افسون قدر خدای تعالی بگرداند؟ گفت این نیز از قدر بود، و گفت: «بهیچ قوم از ملایكه برنگذشتم كه نگفتند امت خویش را حجامت فرمای» و گفت: «هفدهم ماه و نوزدهم و بیست ویكم حجامت كنید، كه نباید كه غلبه خون شما را هلاک كند»، بگفت كه خون سبب هلاكست بفرمان خدای تعالی، و فرق نیست میان آنكه خون از تن بیرون كنید یا مار از جامه یا آتش از خانه فرو كشید، كه این همه اسباب هلاكست، و ترک این شرط توكل است.