Untitled Document

در غیبت و وعید غیبت كردن - ۳

اما آن نوعی كه معصیت ست آنست كه صریح در كسی غیبت كند و نام می برد و میداند كه حرام ست این معصیت بود اما آن نوعی كه مباح ست آنست كه كسی را بفسق صفت كند او متبدع بود و غرض وی آن بود كه مردمان از وی حذر كنند و در دام نیفتند آن مباح بود كه رسول علیه السلام فرموده است لَيْسَ لِفَاسِقٍ غِيبَةٌ فاسق را غیبت نیست و این حدیث در تفسیر وسیط ست و در حدیث دیگر فرمود اذْكُرُوا الفاجر بما فیه لكیلا یحذر النَّاس عنه یعنی یاد كنید فاجر را بدان فجور كه در نفس اوست تا مردمان از وی حذر كنند در تفسیر حقایق می آرد در سورة المطففین از حمدون قصا رحمه الله كه گفت ویل لمن یبصر عیوب اخیه ویعمی عن عیوبه فان ذالك التطفیف یعنی وای مر آن را كه عیب برادر مسلمان خود را بیند و بدان مشغول شود و عیب خود را نه بیند و ازان غافل باشد بدرستیكه تطفیف و كم پیمودن آن بود

حكایت خالد بن ربیع گوید وقتی با یاران خود در مسجد جامع بودیم مسلمانی را غیبت كردند و من منع نكردم آن شب در خواب دیدم كه مرد سیاه با هیبت در آمد و پارهٔ گوشت خوک كنده بر طبقی نهاده بیاورد و در پیش من بنهاد و بانگ بر من زد كه بخور گفتم من مسلمانم و مسلمان گوشت خوک نخورد گفت گوشت مسلمان را می توانی خورد و آن هزار بار ازین حرام ترست ازان گوشت ببرید و در دهان من نهاد بیدار شدم آن گوشت در دهان من بود و بوی گنده آن تا چهل روز از دهان من می آمد و همین حكایت را در تفسیر وسیط می آرد اما از یزیدی رقاش كه از مردی روایت كرده و گفت والله كه مرا خبر داد كه تا یک ماه بوی بد آن از دهان من می آمد