Untitled Document

در سوگند دروغ و گواهی بدروغ و قول زور و مسخرگی كردن با مسلمانان - ۳

و او نمیداند كه عَسَىٰ أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ و طعن مكنید و عیب برادران خود مجوئید كه ایشان همچون نفسهای شما اند كه وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ و لقب بد منهید وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ یعنی مسلمان را فاسق و منافق و جهود و ترسا مگوئید و عطا میگوید یعنی مسلمانان را خر و خوک و سگ مگوئید بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْا۪يمَانِ كه بدست نام فسوق بعد از ایمان یعنی این لقبهای بد ست بعد ازان كه كسی مسلمان شده است وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ و هر كس توبه نكند از لقب بد نهادن او از جملهٔ ظالمان باشند و این عبارت ترجمهٔ تفسیر وسیط ست و رسول علیه السلام سلمان فارسی را رضی الله عنه گفت ولا تسخر باحد من الناس یعنی مسخرگی مكن با هیچكس از مردمان اما بدانكه مزاح دیگرست و مسخرگی دیگر مزاح آن بود كه سخنی گوید كه كس ازان نرنجد بلكه فرح بخاطرها رسد و مسخرگی عكس این بود و آن مذموم و منهی است

در حدیث می آید بروایت ابوسلمه از پدر خود از رسول علیه السلام كه سپاهی بغزو می فرستاد یاران را تحریص كرد بر دادن صدقات و ساختن كار سپاه عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه چهار هزار درم داشت دو هزار درم بیاورد و دو هزار از برای خود بگذاشت و گفت یا رسول الله دو هزار درم بیاوردم و دو هزار كسان خود را بگذاشتم رسول علیه السلام او را دعا كرد و گفت حق تعالٰی بركت دهد درا انچه دادی و در آنچه ماندی مردی از انصار بیامد و گویند عاصم بود و گویند ابوعقیل بود و گویند وقاعد بن سهل بود یک صاع خرما آورد و گفت یا رسول الله همه شب رسن كشیده ام بدو صاع خرما یعنی آب كشیده ام بدلو دو صاع خرما بمزد بمن دادند یک صاع اهل خانه را ماندم و یک صاع آوردم منافقان با یک دیگر گفتند ابن عوف آنچه داد بریا داد و این دیگر با وی چرا آورده اند