Untitled Document

پیدا كردن افسون مال - ۲

و این همچنان بود كه كودكی مُعزمی [دعا خوانده- افسون شده] می بیند كه دست فرا مار كند و اندر سله جمع همی كند، پندارد كه ازان همی برگیرد كه نرم است و اندر دست خوش است، وی نیز بگرفتن ایستد و ناگاه هلاک شود. و افسون مال پنج است:

اول آنكه بدانی كه مال را بچه آفریده اند، چنانكه گفتیم كه برای ساز قوت و جامه و مسكن كه ضرورت تن آدمی است، و تن برای حواس است، و حواس برای عقلست، و عقل برای دل، تا بمعرفت حق تعالی آراسته شود؛ چون این بدانست دل اندر وی بقدر مقصود وی بندد و اندران مقصود حكمت وی بكار دارد؛

دوم آنكه جهت دخل نگاه دارد تا از حرام و شبهت و از جهتی كه اندر مروت قدح كند- چون رشوت و گدایی و مزد حمامی و امثال این- نبود؛

سوم آنكه مقدار وی نگاه دارد تا پیش از حاجت جمع نكند، و هر چه زیادت از حاجت است كه نه برای زاد راه دین بدان حاجتست حق اهل حاجت شناسد، چون محتاجی پدید آید زیادت از حاجت ازان ویست از وی باز نگیرد، اگر قوّت ایثار ندارد اندر محل حاجت تقصیر نكند؛

چهارم آنكه خرج نگاه دارد تا جز باقتصار بكار نبرد و باندک قناعت كند و بحق خرج كند، كه خرج كردن نه بحق همچون كسب كردن نه از حق است؛

پنجم آنكه نیت اندر دخل و خرج و نگاه داشته درست كند و نیكو: آنچه بدست آورد برای فراغت عبادت بدست آورد، و آنچه دست بدارد برای زهد و استحقار دنیا دست بدارد، و برای آن تا دل از اندیشه وی صیانت كند كه بذكر حق تعالی پردازد، و آنچه نگاه دارد برای حاجتی مهم نگاه دارد كه اندر راه دین بود و اندر فراغت راه دین، و منتظر حاجت باشد تا خرج كند؛ و چون چنین كند مال ویرا زیان ندارد و نصیب وی از مال تریاق باشد نه زهر.