ذكر امیرالمؤمنین ابوبكر صدیق رضی الله تعالی عنه - ۱
همه احوال و اعمال و اقوال وی دلیل نبوت و شاهد رسالت متبوع وی است صلی الله علیه و آله وسلم وقتی كه رسول صلی الله علیه وسلم مامور شد بهجرت از جبرئیل علیه السلام پرسید كه با من كه هجرت خواهد كرد جبرئیل علیه السلام گفت ابوبكر صدیق رضی الله عنه ازانروز باز ویرا خدای تعالی صدیق نام كرد
و ازانجمله آنست كه امیرالمؤمنین ابوبكر صدیق رضی الله عنه گفته است كه روزی در ایام جاهلیت در سایه درختی نشسته بودم ناگاه دیدم كه شاخی ازان درخت میل بجانب من كرد چنانكه بسر من رسید من دران می نگریستم و میگفتم این چه خواهد بود آوازی ازان درخت بگوش من آمد كه پیغمبری در فلان وقت بیرون خواهد آمد میباید كه تو سعادت مند ترین مردمان باشی بوی گفتم روشن تر بگوی كه آن پیغمبر كیست و نام وی چیست گفت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم گفتم وی صاحب و الیف و حبیب منست ازان درخت عهد بستدم كه هر گاه وی مبعوث شود مرا بشارت دهی چون مبعوث شد ازان درخت آواز آمد كه بجد باش و اهتمام كن ای پسر ابو قحافه كه وحی بوی آمد سوگند برب موسی كه هیچكس بر تو در اسلام بر وی سبقت نخواهد گرفت چون بامداد كردم بسوی رسول صلی الله علیه وسلم رفتم چون مرا دید گفت ای ابوبكر ترا بخدای و رسول خدای میخوانم گفتم اشهد ان لا اله الا الله واشهد انّک رسول الله بعثک بالحق سراجا منیرا پس بوی ایمان آوردم و تصدیق وی كردم. و ازانجمله آنست كه امیرالمؤمنین ابوبكر صدیق رضی الله عنه گفته است كه پیش از بعثت رسول صلی الله علیه وسلم بقصد تجارت بجانب یمن رفته بودم بر شیخی از قبیله ازد فرود آمدم كه وی كتب آسمانی خوانده بود و عمر وی بچهار صد سال رسیده بود