Untitled Document

در حقوق صحبت و شرایط آن - ۱

بدانكه هر كسی دوستی و صحبت را نشاید، بلكه باید كه صحبت با كسی داری كه در وی سه خصلت بود:

اول عقل بود: كه در صحبت احمق هیچ فایده نبود، و بآخر بوحشت كشد، كه احمق آن وقت كه خواهد كه با تو نیكویی كند، باشد كه كاری كند- باحمقی- كه زیان تو در آن بود و نداند؛ و گفته اند: «از احمق دور بودن قربت [مقصود نزدیكی بخداست] است، و در روی احمق نگریدن خطیئت است»؛ و احمق آن بود كه حقیقت كارها نداند، و چون با وی بگویی فهم نكند.

خصلت دوم خلق نیكو بود: كه از بدخو سلامت نبود، و چون آن خوی بد وی بجنبد، حق تو فرو ماند و باک ندارد.

خصلت سوم آنكه بصلاح بود: كه هر كه بر معصیت مصرّ بود از خدای تعالی نترسد، و هر كه از خدای تعالی نترسد بر وی اعتماد نباشد. و خدای تعالی میگوید: «ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا واتبع هویه - طاعت مدار كسی را كه از ذكر خود غافل كرده ایم، و از پس هوای خویش است»؛ و اگر مبتدع بود، از وی دور باید بود، كه بدعت وی سرایت كند، و شومی وی بتو برسد، و هیچ بدعت عظیم تر از آن نبوده است كه اكنون پدید آمده است: گروهی اند كه میگویند با خلق خدای تعالی داوری نباید كردن، و هیچكس را از فسق و معصیت باز نباید داشت، كه ما را با خلق خدای تعالی خصومت نیست و دریشان تصرف نیست، و این سخن تخم اباحت است و سر زندقه است، و از بدعت عظیم ترست البته، با این قوم هیچ مخالطت نباید كردن: كه این سخنی است كه موافق طبع است، و شیطان بمعاونت آن برخیزد، و این را در دل بیاراید و بزودی باباحت صریح كشد. و جعفر الصادق- رضی الله عنه- گفته است كه: «از صحبت پنج تن حذر كنید: یكی دروغ زن، كه همیشه با وی در غرور باش؛‌ و دیگر احمق، كه آن وقت كه سود تو خواهد، زیان كند و نداند؛ و بخیل كه بهترین وقت تو از تو ببرد؛ و بد دل [ترسو] كه در وقت حاجت ترا ضایع بماند؛ و فاسق كه ترا بیک لقمه بفروشد و بكمتر از یک لقمه»، گفتند: «آن چیست؟»، گفت: «طمع در آن [یعنی شخص را حتی بطمع لقمه- نه خود لقمه- بفروشد]».