Untitled Document

در بیان كردن امر معروف و نهی منكر و نگاه داشتن فرمان خدای تعالی و درستی عزم در كار و استقامت آن - ۴

می خوانند مردمانرا با چیزی كه ایشان دست بدارنده ترین مردمان باشند ازان چیز و باز می زنند مردمانرا از چیزی كه ایشان خود كننده ترین آن چیز باشند از مردمان نیستند ایشان اولیای خدای عز وجل و نه اولیای خدای تعالی از ایشان چون كسی كه بدیشان نگرد حال ایشان راست بحال أنبیا ماند از نیكویی كه ایشان بانبیا مانند كرده باشند هرگز نپذیرند حق تعالی كار ایشان و نه عذر ایشان برانگیزاند خدای تعالی از گور ایشانرا از رقان چنانكه كافرانرا وای بر آنكسی كه كار او چون كار ایشان بود این همه از بهر آنرا گفته آمد تا چیزی كه میكنی و می گویی بر اصل كنی و چیزی كه می جویی از معدن آن جویی ابوبكر الصدیق رضی الله عنه درجه صدق كه یافت باول قدم یافت زیرا كه در دل كرده بود كه هر چه شرط مسلمانی است بجای آرد تا لاجرم باول قدم كه نهاد در كوی صدیقی نهاد و عبدالله بن اُبَیْ چندین سالها در راه اسلام و در دین می گفت قدم راست می نهم چون نه راست بود نه باول نه باخر همه بر هیچ بود اكنون بدانست كه چه میباید كرد بر سر كار اول قدم راست باید نهاد تا مقصود حاصل گردد اما بدانكه مثل طریق استقامت طاعت چون مثل آنكسی است كه براهی بخواهد رفت و سفر دور در پیش گیرد چون باول كار عزم نكند كه بفلان شهر می روم اگر هر روز ده فرسنگ یا هشت یا هفت فرسنگ برود چونكه عزم نكرده است هرگز نماز و روزه وی با نماز و روزه مسافران برابر نبود و همیشه از شمار مقیمان باشد اگر چه هزار فرسنگ برود چون اول كه از خانه بیرون خواهد آمد عزم سه منزل راه كرد اگر گوید بفلان شهر میروم یا فلان ده و تا آنجا سه منزل بود چون از مقام خود یک فرسنگ برفت اگر یک سال آنجا بماند كه او را عزم رفتن باشد هم از شمار مسافران است نماز و روزه مسافرانه باید كرد