درجات طول امل - ۲
و اسود حبشی نماز می كردی و از هر جایی می نگریدی، گفتندی چه می نگری؟ گفتی: تا ملک الموت از كدام سو فراز آید. و در جمله خلق درین متفاوت اند و هر كه اومید یک ماه بیش ندارد ویرا فضل است آنكس كه امید چهل روز دارد مثلا، و اثر آن در معاملت وی پیدا اید: كه كسیرا دو برادر باشد غایب، یكی تا ماهی بدو رسد و یكی تا سالی، تدبیر كار این كند كه تا ماهی می آید و در تدبیر آن دیگر تاخیر كند، پس هر كسی باشد كه پندارد كه كوتاه املست، ولكن نشان آن شتاب و مبادرت است بعمل و بغنیمت داشتن یک نفس كه مهلت می دهند، چنانكه رسول- صلی الله علیه- گفت: «پنج چیز پیش از پنج چیز بغنیمت گیرید: جوانی پیش از پیری و تندرستی پیش از بیماری و توانگری پیش از درویشی و فراغت پیش از شغل و زندگانی پیش از مرگ»، و گفت: «دو نعمتست كه بیشتر خلق مغبونند دران: تن درستی و فراغت». و رسول- صلوات الله علیه- چون اثر غفلتی دیدی از صحابه، منادی كردی میان ایشان كه مرگ آمد و آورد اما شقاوت و اما سعادت و حذیفه می گوید، هیچ روز نیست كه نه بامداد منادی می كند كه ای مردمان الرحیل، الرحیل [آماده باشید برای كوچ كردن]! و داود طایی را دیدند كه بشتاب می شد بنماز، گفتند این چه شتاب است؟ گفت لشكر در در شهرست منتظر منند، یعنی مردگان گورستان تا مرا نبرند برنخواهند خاست از اینجا. ابوموسی اشعری بآخر عمر جهد بسیار همی كرد، گفتند اگر رفق كنی چه بود؟ گفت: اسب را كه بدوانند همه جهدهاء خویش بآخر میدان بكند، و این آخر میدان عمر منست، كه مرگ نزدیک رسید، ازین جهد هیچ باز نگیرم.