Untitled Document

حقیقت رضا - ۳

گفت: خیرت، اهل وی اندوهگین شدند و گفتند هر چه میباشد تو گوئی خیرت، این چه خیرت باشد، كه دست و پای ما این بود كه هلاک شد؟ گفت باشد كه خیرت درین باشد، پس دیگر روز برخاستند هر كه گرد ایشان در بود همه را دزدان كشته بودند و كالا برده بسبب آواز خر و خروس و سگ و ایشان را باز نیافته بودند، گفت دیدی كه خیرت خدای تعالی كس نداند؟! و عیسی- علیه السلام- بمردی بگذشت نابینا و مجذوم و هر دو جانب وی مفلوج و دست و پای نه، و می گفت شكر آن خدایی كه مرا عافیت داده است از آن بلا كه خلق بسیار در آن مبتلایند، عیسی گفت: چه مانده است كه ترا از آن عافیت داده است؟ گفت: بعافیت ترم از كسی كه در دل وی آن معرفت نیافرید كه در دل من، پس دست بوی فرود آورد تا درست و نیكوی روی شد و با عیسی بهم صحبت كرد مدتی و عبادت میكرد با وی. و شبلی را در بیمارستان باز داشته بودند كه دیوانه است، قومی در نزدیک وی شدند، گفت: شما كیستید؟ گفتند: دوست داران تو، سنگ در ایشان اندختن گرفت، بگریختند، گفت: دروغ گفتید، اگر دوست بودید بر بلای من صبر كردید.

در برابر نمام چه باید كرد - ۱

بدانكه نمامی نه همه آن بود كه سخن یكی با دیگری بگوید، بلكه هر كه كاری آشكارا كند كه كسی از آن رنجور شود وی نمام است: خواه بسخن گیر و خواه بفعل و خواه بچیزی دیگر، و خواه بقول آشكارا كند یا باشارت یا بنوشتن، بلكه پردهٴ آن چیز برگرفتن كه كسی از آن رنجور شود نشاید، مگر آنكه كسی خیانت كرده باشد اندر مال كسی پنهان، روا باشد آشكارا كردن، و همچنین هر چه اندران زیان مسلمانان خواهد بود.