مكتوب هفتاد و هشتم (۷۸) - ۴
و طریقه رابطه از اجل این امور است و اشد مناسبت بشیخ پیدا میكند و مستهل امور مسطوره است كه محصّل مناسبت اند و چون نسبت رابطه غالب میاید خود را عین شیخ میبیند و بلباس و وصف او خود را موصوف مییابد و هر كجا مینگرد صورت شیخ میبیند بیت:
ازین بتان همه در چشم من تو میائی ** بهر كه مینگرم صورت تو میبینم
مخدوما از نشا طلب ظاهر ساخته بودند بدانند كه حق سبحانه میفرماید (الا لله الدین الخالص* الزمر:۳) طالب حق را گزیر است كه در طلب و محبت او تعالی یك جهت و یكرو بود كه این امر خطیر شركت را بر نمیتابد هر قدر كه بكثرت آویخته است و جهات كثرت با خود دارد ولو بالطلب و العلم و المحبة از وحدت حقیقی دور و محجور و هر چند اسقاط كثرت نماید چه از روی توجه و التفات و طلب و چه از روی دید و دانش بوحدت اقرب بود تا سالك در صدد اسقاط ست در مقام طریق است و چون معامله از اسقاط بسقوط آید و از محبت و دید و دانش ماسوی وارهد بحقیقت برسد
دراین مقام دل را آنقدر انقطاع از ماسوی و نسیان آن دست میدهد كه اگر سالها بتكلف یاد و احضار ماسوی نماید میسر نشود و بیاد نیاید این كمال نخستین است از كمالات ولایت و شرط ست مركمالات دیگر را و این معامله معبر بفنای قلبی است سعی باید نمود تا كمال اول بدست آید بعد ازان سخن از كمالات دیگر در میان آورده شود
مصرع: در خانه اگر كس است یك حرف بس است