پیدا كردن معنی شوق بخدای تعالی - ۳
یا اهل زمین پای ندارید درین كارها كه بدان فریفته شده اید و روی بصحبت و مجالست و موانست من آورید و بمن انس گیرید تا بشما انس گیرم، كه من طینت دوستان خویش از طینت ابراهیم آفریدم دوست من و موسی همراز من و محمد برگزیدهٔ من، و دل مشتاقان خویش از نور خود آفریدم و بجلال خود پروردم. و ببعضی انبیا وحی آمد كه مرا بندگان اند كه مرا دوست دارند و من ایشان را دوست دارم، و آرزومند منند و من آرزومند ایشان، مرا یاد كنند و من ایشان را یاد كنم، نظر ایشان بمنست و نظر من بایشان، اگر شما نیز راه ایشان گیرید شما را دوست گیرم و اگر از راه ایشان بگردید شما را دشمن گیرم. این و امثال این اخبار در محبت و شوق بسیارست و این قدر اینجا كفایت بود.
حقیقت نیت - ۱
بدانكه از آدمی هیچ حركت بوجود نیاید تا سه حاجت در پیش نباشد: علم و ارادت، یعنی: دانش و خواست و توانایی، مثلا چون طعامی نبیند نخورد و چون بدید اگر بایست و خواست هم نبود آنهم نخورد، اگر خواست بود چون دست مفلوج بود كه كار نكند نخورد، كه قدرت ندارد. پس این سه حاجت در پیش همهٔ حركات می رود، لكن حركت تبع قدرتست، و قدرت تبع خواست و ارادتست كه بایست قدرت را بكار دارد، و بایست تبع علم نیست، كه بسیار چیز بیند و نخواهد؛ لكن بی علم خواستن نیز صورت نبندد، كه چیزی كه نداند چون خواهد؟ و نیت از این هر سه عبارت از خواست است نه از قدرت و علم؛
و خواست آنست كه ویرا بر پای انگیزد و در كار دارد: گاه بود كه یكی بود و گاه بود كه دو غرض در یک چیز فراهم آید،