ای پدر هرگز دستوری بیرون رفتن نخواستم اكنون میخواهم اجازت دهی تا بروم و جنازه جوان را به بینم و از خداوند خود را و بندگان او را درخواهم او را اجازت دادم و یقین من زیادت شد از خانه بیرون آمدم تا مردمان را از جوان خبر دهم ضعیفه صالحه بود كه مدتی هفتاد سال بعبادت حق مشغول بود دیدم كه عصا میزد و می آمد چون نظر وی بر من افتاد گفت ای ابوتراب دیدی كه رحمت حق چها كرد جوان فاسقی كه او را از محله بیرون میكردند از بسیاری فسق وی امشب وفات یافته و او را در سلک اولیا درآورده اند مرا در خواب نمودند كه هر كس بجنازه وی حاضر شود آمرزیده گردد و یكی دیگر از متقیان را نیز مثل این نمودند در خواب و مرا خبر داد مردمانرا ازانحال آگاه كردم اهل شهر بیكبار بیرون آمدند و بر جنازه جوان نماز كردیم و با عزاز و اكرام تمام او را دفن كردیم تا بدانی كه بیک ناله سحر و بیک آه پشیمانی گناه همه عمر را آمرزند و برین درگاه كسی را جای نومیدی نیست زیرا كه از لئیم نومید شوند نه از كریم قطعه
نیاز خویش بدرگاه كردگاری بر# كه لطف یار نگیرد بقبح كردارت#
اگر هزار گناه از تو در وجود آید # در قبول كشاید هزار و یكبارت#
در كیمیای سعادت می آرد كه رسول علیه السلام فرمود كه چون ابلیس علیه اللعنه را داغ لعنت بر نهادند گفت بعزت تو كه از دل آدمی بیرون نیایم تا جان در تن بود فرمود كه بعزت من كه در توبه بر وی نه بندم تا جان در تن وی بود و در حدیث دیگر فرمود كه بنده بود كه بسبب گناه در بهشت رود گفتند چگونه یا رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود كه گناه بكند و ازان پشیمان شود و آن در پیش چشم وی می باشد تا به بهشت رسد آنگاه ابلیس گوید كاشكی او را درین گناه نینداختمی