Untitled Document

حقیقت اخلاص - ۲

و ازین گفته اند كه: هیچ چیز صعب تر و دشخوارتر از اخلاص نیست و اگر همه عمر یک خُطوه باخلاص درست شود امید نجات بود؟ و بحقیقت كاری صافی و خالص از میان اغراض و صفات بشریت بیرون آوردن همچون بیرون آوردن شیرست از میان فَرث و دم [فرث و دم: سرگین و خون]، چنانكه گفت: «من بین فرث ودم لبناً خالصاً سائغاً للشاربین» پس علاج اینست كه دل از دنیا گسسته كند تا دوستی حق تعالی غالب شود و چون عاشقی شود كه هر چه خواهد برای معشوق خواهد: این كس اگر طعام خورد یا بقضاء حاجت شود مثلا، ممكن بود كه اخلاص تواند كرد اندران، و آنكه دوستی دنیا بر وی غالب بود در نماز و روزه اخلاص دشخوار تواند كرد، كه همه اعمال صفت دل گیرد و بدان جانب میل كند كه دل بدان میل دارد، و هر كه جاه بر وی غالب شد همه كاوهای وی روی در خلق آورد، تا بامداد كه روی بشوید و جامه در پوشد برای خلق باشد و اخلاص در هیچ كار دشخوارتر ازان نیست كه در مجلس و درس و روایت حدیث و آنچه روی در خلق دارد كه بیشتر آن بود كه باعث آن قبول خلق بود یا بدان آمیخته بود، آنگاه قصد قبول چون قصد تقرب بود یا قوی تر بود، یا ضعیف تر، اما ازان اندیشه صافی داشتن بیشتر علما عاجزند، الا ابلهان كه پندارند كه مخلص اند و بدان فریفته می شوند و عیب خویش نشناسند، بلكه بسیاری زیركان ازین عاجز باشند: یكی از پیران می گوید: سی ساله نماز قضا كردم، كه همه در صف پیشین كرده بودم، لكن یک روز دیرتر رسیدم در صف بازپسین بماندم در باطن خود خجلتی یافتم از مردمان كه گویند كه دیر آمده است، بدانستم كه شرب من همه از نظر مردمان بودست كه مرا در صف پیشین بینند. پس اخلاص آنست كه بدانستن آن دشخوارست و كردن آن دشخوارتر، و هر چه بشركتست بی اخلاصست و ناپذیرفته است.