در بیان آن چیزهایی كه كشتن آن در نماز مباحست - ۴
و علما گفته اند كه اگر خواهد كه عدل كند چند شرط نگاه باید داشت تا عادل باشد اول هر رنجی كه پیش آید گوید كه اگر من رعیت بودمی خود را درین رنج چه اختیار كردمی رعیت را همان اختیار كند و اگر نه در دین و حكومت خود خیانت كرده باشد از برای آنكه رسول الله ﷺ در روز جنگ بدر در سایه نشسته بود و یاران در آفتاب بودند جبریل علیه السلام بیامد و گفت كه خدای تعالی میفرماید كه تو در سایه و یاران در آفتاب این قدر رخصت نداد ویرا صفت دوم آنكه مردمان را انتظار ندهد و حاجت ایشان زود برآرد تا مسلمانی را حاجتی باشد بهیچ نافله مشغول نشود كه حاجت مسلمانان بخیر برآوردن فاضلتر از عبادت نافله است نقلست كه روزی عمر عبدالعزیز كه از خلفاء أمویه بود یک روز از بامداد تا نماز پیشین بكار خلق مشغول بود بعد از آن نماز پیشین بگزارد و بخانه رفت و سر بر بالین نهاد تا ساعتی بیاساید پسر وی گفت كه یا امیرالمؤمنین میترسم كه بر در خانه شما كسی بحاجتی آمده شد و شما تقصیر كرده باشید و مرگ شما را دریابد گفت كه راست میگویی برخاست و بیرون رفت صفت سوم آنكه خوی خود را فرا شهوتها و آرزوها نكنند چون جامه نو بتكلّف پوشیدن و طعامهای خوش خوردن درین همه میانه اختیار كند كه اگر چنین نكنند عدل نتواند كرد و امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه از یكی از یاران پرسید كه مردمان مرا چه میگویند گفت میگویند كه عمر دو پیراهن دارد یكی از برای روز و یكی از برای شب گفت كه بغیر ازین چیزی دیگر میگویند گفت نی عمر گفت كه بعد ازین بیک پیراهن بسازم