مكتوب سوم
بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله وسلام علی عباده الذین اصطفی اما بعد سیادت و نجابت دستگاه جناب سید سردار علی شاه صاحب سلمه الله تعالی از فقیر حقیر لا شئ عثمان عفی عنه پس از تسلیمات و دعوات مزید درجات دارین آنكه مكتوب مسرّت اسلوب كه فرستاده بودند رسید موجب دعا گوئی زیاده از ما سبق گردید الله تبارک و تعالی آنجناب را از شر اعدای آفاقی و انفسی نجات و خلاصی داده بمحبت ذات اقدس خویش سرفراز فرما باد برب العباد جناب من برای ترقی كار باطنی صدق مقال و خوردن حلال و اتباع حبیب خدا صلی الله علیه وآله وسلم قولاً و فعلاً و نشستن و برخاستن یعنی در جمیع احوال شرط طریقه نقشبندیه احمدیه اند رحمة الله تعالی علی اهالیها و اگر اتباع شرع شریف نباشد و احوال و مواجید می باشند نزد بزرگان دین متین از حیز اعتبار ساقط است باید كه سالک شب و روز بجد و جهد تمام در پیروی حبیب خدا صلی الله علیه وسلم اوقات عزیزه خود را كه بَدَل ندارند مصروف سازند كار اینست غیر ازین همه هیچ.
دو رویی كردن میان دو دشمن
چنانكه پیش هر كس سخن چنان گوید كه ویرا خوش آید، و باشد كه سخن این باز آن نقل كند و سخن آن باز این فرا هر یكی نماید كه من دوست دار تو ام، و این از نمامی بترست. رسول گفت- علیه السلام-: «هر كرا اندرین جهان دو روی باشد در آن جهان دو زبان آتشین باشد» و گفت -صلی الله علیه وسلم-: «بدترین بندگان نزد خدای تعالی دو روی است». پس بدانكه هر كه با دو دشمن مخالطت دارد، باید كه هر چه می شنود یا خاموش همی باشد یا آنچه حق باشد بگوید در پیش آنكس یا پس وی تا منافق نباشد، و سخن هر یكی آن دیگر را حكایت نكند و با هر كسی ننماید كه من یاور تو ام. ابن عمر را -رضی الله عنه- گفتند كه: ما در نزدیک امیران شویم سخن ها چنان بگویم كه بیرون آییم نگوییم، گفت: ما این را نفاق شمردیمی اندر عهد رسول -علیه السلام-؛ و هر كرا ضرورتی نباشد و نزدیک سلاطین شود و آنگه سخنی گوید در پیش ایشان كه باز پس نگوید منافق باشد و دو روی، و چون ضرورتی باشد اندرین رخصت بود.