در علاج و ازالت ضرری كه حاصل آمده باشد - ۲
درجهٔ سیم میان این هر دو درجه است: آنكه قطعی نبود ولكن غالب ظن بود چون فصد و حجامت و مسهل خوردن و علاج گرمی بسردی و علاج سردی بگرمی دست بداشتن، این حرام نیست و شرط توكل نیز نیست، و بود كه در بعضی از احوال كردن آن از ناكردن اولی تر بود و در بعضی ناكردن اولیتر، و دلیل بر آنكه شرط توكل ترک این نیست قول رسول- علیه السلام- است و فعل وی:
اما قول آنكه گفت: «با بندگان خدای تعالی دار و بكار دارید»، و گفت: «هیچ علت نیست كه نه آنرا دارویی است مگر مرگ را، لكن باشد كه دانند و باشد كه ندانند»، و پرسیدند كه دارو و افسون قدر خدای تعالی بگرداند؟ گفت این نیز از قدر بود، و گفت: «بهیچ قوم از ملایكه برنگذشتم كه نگفتند امت خویش را حجامت فرمای» و گفت: «هفدهم ماه و نوزدهم و بیست ویكم حجامت كنید، كه نباید كه غلبهٔ خون شما را هلاک كند»، بگفت كه خون سبب هلاكست بفرمان خدای تعالی، و فرق نیست میان آنكه خون از تن بیرون كنید یا مار از جامه یا آتش از خانه فرو كشید، كه این همه اسباب هلاكست، و ترک این شرط توكل است. و گفت: «حجامت سه شنبه هفدهم ماه علت یک ساله ببرد»- و این در خبری بقطع [خبری كه سلسلهٔ راویان آن در وسط قطع شده باشد] روایت كرده اند
و سعد بن معاذ را فصد فرمود و علی را- رضی الله عنه- چشم درد بود، گفت: ازین مخور یعنی رطب، و ازین خور یعنی برگ چغندر بكشک جو پخته و صهیب را گفت: خرما میخوری و چشم درد؟ گفت: بدیگر جانب میخورم، بخندید.