مناقب شیخ الاسلام احمد النامقی الجامی قدس سرّه العزیز - ۶
اگر میدانی كه میداند پشیمان شو و اگر نمیدانی كه میداند مسلمان شو. ازو خواه كه دارد و میخواهد كه خواهی ازان مخواه كه ندارد و میترسد كه ازو بخواهی. تو راه نرفته از آن ننمودند ورنه (مصرع) كه زد این در كه درش نگشودند، اگر تو خالقرا بشناختی بمخلوق نپرداختی.
ای كریمی كه بخشنده عطایی وی حكیمی كه پوشنده خطایی وی صمدی كه از ادراک جدایی وی احدی كه در ذات و صفات بیهمتایی و ای خالقی كه راهنمایی وی قادری كه خدایی را سزایی حال ما را صفای خود ده و دل ما را هوای خود ده چشم ما را ضیای خود ده ما را آن ده كه آن به و مگذار ما را بكه و مه.
الٰهی عبدالله را عمر بكاست و عذر نخواست،
الٰهی بنام آن خدایی كه نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح و سلام او در وقت صباح مؤمنانرا صبوح و ذكر او مرهم دل مجروح و مهر او بلا نشینان را كشتی نوح است عذر ما را پذیر و بر عیبهای ما مگیر.
ای جوانمرد درین راه مرد باش و در مردی فرد باش با دل پر درد باش.
ای دلیل هر برگشته وی رهنمای هر سرگشته خواندی تاخیر كردم فرمودی تقصیر كردم،
الٰهی عمر خود بر باد كردم بر تن خود بیداد كردم،
الٰهی بساز كار من منگر بكردار من هر چه گویم رستم شغلی دگر دهی بدستم.
الٰهی از پیش خطر و از پس راهم نیست دستم گیر كه جز فضل تو پناهم نیست، ای بود و نبود من ترا یكسان از غم مرا بشادی برسان.
الٰهی اقرار كردم بمفلسی و هیچكسی ای یگانه كه از همه چیزها مقدسی چه شود گر مفلسی را در نفس آخر بفریاد رسی.