Untitled Document

اما آداب حاضر شدن

آنست كه در انتظار ندارد، و تعجیل نكند، و بر جای بهتر ننشیند: آنجا نشیند كه میزبان اشارت كند، و اگر دیگر مهمانان صدر بوی تسلیم كنند، وی راه تواضع گیرد، و در برابر حجره زنان ننشیند، و در جایی كه طعام از آنجا بیرون آرند بسیار ننگرد، و چون بنشیند كسی را كه بوی نزدیک باشد تحیت كند و بپرسد، و اگر منكری بیند انكار كند، و اگر تغییر نتواند كرد بیرون آید. احمد بن حنبل گفته است: «اگر سرمه دانی سیمین بیند نشاید كه بایستد». و چون شب بخواهد بایستد، ادب میزبان آنست كه قبله و طهارت جای بوی نماید.

پیدا كردن تفكر كه برای چه می باید

بدانكه آدمی را در ظلمت و جهل آفریده اند، و در جهل ویرا بنوری حاجتست كه از آن ظلمت بیرون آید و راه بكار خویش داند كه چه میباید كرد و از كدام سو باید رفت -از سوی دنیا یا از سوی آخرت- و بخود مشغول میباید بود یا بحق؟ و این پیدا نشود الا بنور معرفت، و نور معرفت از تفكر پدید آید، چنانكه كسی در تاریكی عاجز باشد و راه نبرد سنگ بر آهن زند تا از وی نور آتش پدید آید و چراغ برافروزد، از آن چراغ حالت وی بگردد تا بینا شود و راه از بی راهی بشناسد پس رفتن گیرد، همچنین مثل آن دو علم كه اصلست و میان ایشان جمع می باید كرد تا معرفت سیم تولد كند چون سنگ و آهن است، و مثل تفكر چون زدن سنگ است بر آهن؛ و مثل معرفت چون نور است كه از وی پدید آید تا از آن حالت دل بگردد، و چون حالت دل بگردد كار و عمل بگردد، چون بدید مثلا كه آخرت بهترست پشت با دنیا كند و روی بآخرت آرد.

پس تفكر برای سه چیزست، معرفتی و حالتی و عملی، ولكن عمل تبع حالتست و حالت تبع معرفتست و معرفت تبع تفكرست؛ پس تفكر اصل و كلید همهٔ خیراتست و فضیلت وی بدین پیدا شود.