مناقب شیخ الاسلام احمد النامقی الجامی قدس سرّه العزیز - ۱
پادشاها گریخته بودیم تو خواندی ترسان بودیم برخوان (لا تقنطوا) تو نشاندی،
الٰهی بر سر از خجالت گرد داریم و در دل از حیرت درد داریم. و رخ از شرم گناه زرد داریم.
الٰهی اگر دوستی نكردیم دشمنی هم نكردیم. اگر چه بر گناه مصریم بر یگانگی حضرت تو مقریم.
الٰهی در سر خمار تو داریم و در دل اسرار تو داریم و بزبان اشعار تو داریم.
الٰهی اگر گوییم ثنای تو گوییم و اگر جوییم رضای تو جوییم.
الٰهی بنیاد توحید ما را خراب مكن و باغ امید ما را بی آب مكن. كشت ما را بی گیاه مكن و بگناه روی ما را سیاه مكن.
الٰهی بر تارک ما خاک خجالت نثار مكن و ما را ببلای خود گرفتار مكن.
الٰهی آنچه بر ما آراستی خریدیم و از دو جهان محبت تو بر گزیدیم جامه بلا بریدیم و پرده عافیت دریدیم.
الٰهی بایسته تو پیش از اطاعت مقبول و نابایسته تو پیش از معصیت مجهول.
الٰهی بلطف ما را دستگیر و پای دار دل در قرب كرم و جان در انتظار و در پیش حجابها بسیار حجابها از پیش بردار و ما را بما باز مگذار یا رحیم و یا غفار یا حلیم و یا ستار.
الٰهی دلی ده كه در كار تو جان بازیم جانی ده كه كار آن جهان سازیم. تقوی ده تا از دنیا ببریم روحی ده تا از عقبا برخوریم. یقینی ده تا درِ آز بر ما باز نشود قناعتی ده تا معده حرص ما باز نشود.
الٰهی دانایی ده تا از راه نیفتیم بینایی ده تا در چاه نیفتیم. دست گیر كه دست آویزی نداریم بپذیر كه پای گریزی نداریم.