Untitled Document

در بیان هشتاد حق كه پدر و مادر را بر فرزند میباشد - ۳

سیم آنكه چون با ایشان طعام خورد نیكوتر ایشان را دهد حكایت حنان بن عطیه با مادر بمیوه خوردن ننشستی گفتی نباید چشم وی بر چیزی افتد و آن من بردارم و ندانم و آزار آید ویرا چهارم آرزوی ایشان معلوم كند و بسازد كه ایشان با وی همچنین كرده اند پنجم دردایهای ایشان سعی كند و همه را آراسته دارد ششم مال دهد ایشان را كه شاید ایشان را حاجتی بود كه نتوانند ظاهر كردن تا بدان حاجت خود صرف كنند هفتم دست ایشان كشاده كند در مال خود و گوید هر وقت كه بباید فدای شماست كه بود كه مرادی نو شود ایشان را و حشمت و شرم آید مر ایشان را از گفتن وی ظاهر كند تا حشمت برخیزد هشتم گاه گاه تكلف كند و دعوت سازد چه بود كه دل ایشان خواهد آنرا نهم دوستان ایشانرا دوست دارد و دعوت كند تا بروی ایشان سرخ روی بود دهم چون بیمار شوند صدقها كند مر طلب شفای ایشان را چه ایشان در وی چنین كرده اند اما‌ آن چهل حق كه بعد از وفات ایشان ست اول تدبیر زودی دفن ایشان كند كه عزیزی مده در آنست كه زود ویرا دفن كنند و فرمان شرع در آن ست و ایشانرا بشوید و بسنت شوید و كفن كند كفن بسنت و جامهاء كه نشاید نكند و عدد سنت نگاهدارد و اسراف نكند و از مال حلال كفن كند و وام كه كند زود ادا كند و خود نوحه نكند و جامه ندرّد و دیگرانرا منع كند از نوحه و نماز بر جنازه ایشان خود كند اگر اهل آن بود كه ولایت آن ویراست و دعا كند كه فرمان این ست قوله تعالی وقل رب ارحمهما كما ربیانی صغیرا و و بخاک خود نهد كه ولایت آن ویراست و گور و لحد كند كه سنت این ست و در موضعی سازد كه خصمی نبود و اگر بود برضای وی بود و گور كن و كاركنان را خوشنود كند و مزد كس كم نكند و باز ندارد و میان اهل صلاح و خیر نهد