Untitled Document

در اخلاق رسول ما علیه السلام - ۲

 بر همكنان یكدل بود همیشه سر در پیش افگنده داشتی و با هیچكس طمع نداشتی پس هركه سعادت خواهد اقتدا بوی باید كرد و ازین بود كه خداوند تعالی بروی ثنا گفت در كلام مجید خود وانك لعلی خلق عظیم صلواة الله وسلامه علیه در صحاح مصابیح میآرد كه انس بن مالک (رضی الله عنه) گفت ده سال خدمت رسول علیه السلام كردم و هرگز مرا اُف نگفت و نفرمود كه از برای چه چنان كردی و چنین نكردی و نیز در مصابیح میارد كه انس بن مالک (رضی الله عنه) گفت كه رسول (صلی الله علیه وسلم) خدا احسن آدمیان بود بخلق روزی مرا بكاری فرستاد بر زبان من رفت كه والله نروم و در نفس من این بود كه بروم از برای آن چیز كه مرا فرموده بود بیرون آمدم تا بگذشتم بر كودكان و حالانكه ایشان بازی         میكردند در بازار و رسول علیه السلام از پس من میامد نظر كردم بسوی  وی میخندید پس گفت یا انس (رضی الله عنه) رفتی آنجا كه ترا فرمودم گفتم آری میروم یا رسول الله ابوهریره (رضی الله عنه) روایت میكند كه رسول علیه السلام را گفتند دعا كن یا رسول الله (صلی الله علیه وسلم) بر مشركان فرمود كه انی لم ابعث لعانا وانما بعثت رحمة قوله تعالی و ما ارسلناك الا رحمة للعالمین ابوسعید خدری رضی الله عنه میگوید رسول خدا صلی الله علیه وسلم اشد بود از روی حیا از دختر بكر كه حیا شأن وی باشد انس رضی الله عنه میگوید كه رسول صلی الله علیه وسلم چون مصافحه كردی با كسی نكشیدی دست خود را از دست وی تا آن كس دست خود نكشیدی و روی  خود از وی نگردانی تا آن كس روی  خود نگردانیدی و چون با كسی بنشستی زانوی  خود بر نیاوردی از برای تعظیم همنشین خود جابر بن سمره (رضی الله عنه) روایت میكند كه رسول علیه السلام كثیر الصمت بود یعنی سخن نگفتی الا از برای حاجتی یا بجواب سایلی یا از برای تعلیم طالبی