Untitled Document

در علاج و ازالت ضرری كه حاصل آمده باشد - ۳

و در خبرست كه موسی- علیه السلام- گفت یا رب بیماری از كیست و صحت از كیست؟ گفت هر دو از منست، گفت: پس طبیب بچه كار می آید، گفت: ایشان نان و روزی من میخورند و بندگان مرا دل خوشی می دهند. پس توكل درین نیز بعلم و بحالست، كه اعتماد بر آفریدگار دارو كند نه بر دارو، كه بسیار كس دارو خورد و هلاک شد.

متابعت شریعت راه سعادتست - ۱

شرح معرفت حق درازست، سبحانه و تعالی، و در چنین كتاب راست نیاید، و این مقدار كفایتست تنبیه و تشویق را بطلب تمامی این معرفت، چندانكه در وسع آدمی باشد، كه تمامی سعادت بدان بود؛ بلكه سعادت آدمی در معرفت حق است، و در بندگی و عبادت اوست. و وجه آنكه معرفت سعادت ابدیست، از پیش گفته آمد؛ اما آنكه بندگی و عبادت سبب سعادت آدمی است، آنست كه سركار آدمی، چون بمیرد، با حق خواهد بود: والیه المرجع والمصیر [و بازگشت بسوی اوست] و هر كه را قرارگاه با كسی خواهد بود، سعادت وی آن بود كه دوست دار وی بود، و هرچند دوست تر دارد، سعادت وی بیشتر بود، از آنكه لذت و راحت وی در مشاهدهٔ محبوب زیادت بود. و دوستی حق تعالی بر دل غالب نشود، الا بمعرفت و بسیاری ذكر: هركس كه كسی را دوست دارد، ذكر وی بسیار كند، هرچند ذكر وی بسیار كند، ویرا دوست دارتر شود. و برای این بود كه وحی آمد بداود علیه السلام: «انا بدّك اللازم، فالزم بدّك» یعنی: «چارهٔ تو منم، و سركار تو با منست، یكساعت از ذكر من غافل مباش».و ذكر بر دل غالب از آن شود كه بر عبادت مواظبت كند؛ و فراغت عبادت آنگاه یابد، و آن وقت باید، كه علایق شهوات از دل گسسته شود؛ و علایق شهوات بدان گسسته شود، كه از معاصی دست بدارد: