Untitled Document

در بیان كردن توحید و ایمان و معرفت حق سبحانه و تعالی - ۳

و آن هدایت بكسب بنده نیست بلكه شرح دلست و عطای خدای عز و جل و هرگز بنده بشكر آن نرسد ایمان اصلی و معرفت عطای خدای عز وجل می دان اما مقدمات آن بباید ورزید تا معرفت روی بتو نماید اگر هست و اگر نیست آنچه بر تو است بكرده باشی و مقدمات معرفت بدانكه چیست متابعت عقل و نظر است بدلالت هدایت بمعرفت پس آنگه چون این نظر صحیح افتاد تو بر سر كوی معرفت آمدی اگر اینجا بتعلیم معلم حاجت افتد كه ترا بگوید كه لفظ ایمان چون تكرار می باید كرد و لفظ توحید چون می باید گفت و ترتیب آن چون است روا باشد كه این را و مانند این را بتعلیم حاجت افتد و بی تعلیم نیز روا باشد و رسول صلی الله علیه و سلم می گوید (بُنِیَ الاسلامُ علی خمس شهادة اَنْ لا اله الاّ الله وانَّ محمداً رسولُ الله واقام الصلوة و ایتاء الزكٰوة وصوم رمضانَ وحَج البیتِ) و این هر پنج را بتعلیم حاجت است اما خدای شناختن ازین دور است و این با شناخت هیچ مناسبت ندارد و نه این چیزهای دیگر كه گفته آمده است خدایرا جز بهدایت خدای نتوان شناخت. و توحید گفتن از توحید دانستن جداست و ایمان گفتن از ایمان دانستن جداست و پس از شناخت ایزد سبحانه و تعالی اصل همه كارها توحید است و ایمان باخلاص و اعتقاد درست زیرا كه اگر كسی چند سال عبادت كند كه توحید نه راست گوید و ایمان نه باخلاص دارد در اعتقاد درست نباشد همه روزگار وی ضایع باشد چنانكه شنیدی كه شناخت چیست توحید و ایمان نیز بشنو تا بدانی اما بدانكه اصل توحید و ایمان آنست كه: اقرار دهی كه خدای عز و جل هست و یكی است و بیچون و بیچگونه كه هیچ چیز بدو نماند و او بهیچ چیز نماند همیشه بود همیشه باشد و از همه چیزها بی نیاز و همه چیزها بدو نیازمند توانای بر كمال پادشاه بی زوال قدوس بی عیب و بی مثال واحد بی شریک و بی انباز غنی بی معین و بی نیاز