Untitled Document

۩نصایح و مناجات راهرو طریقت پیر هدایت۩ - ۴

۩شیخ بزرگوار خواجه عبدالله انصاری رحمه الله۩

الٰهی از هیچ همه چیز توانی و هیچ چیز نمانی هر كه گوید تو چنین و چنانی تو آفریننده این و آنی.

الٰهی ضعیفم خواندی و چنین است هر چه از من آید درخور اینست، اگر با خدا ناز داری پیرانرا نیاز آری زهد و زاری از بهر مرداری و آنگاه تو كیستی بگو باری، انكار مكن كه انكار شوم است انكار كننده ازین دولت محروم است، سر فرود آر تا بهر دری در گریزی همت بلند دار تا بهر خسیس نیامیزی، خوش خوی باش تا بهر دلی بیاویزی. طاعت رها مكن چون كردی با بها مكن، سخن با تو میگوید من ترجمانم تیر قهر بر جان تو او میزند من كمانم، اگر جان ما در سر این كار شود شاید كه ما را این كار جان میفرماید.

الٰهی اگر تو خواهی همه آن كنی كه خواهی چون همه آن كنی كه خواهی پس ازین مفلس بیچاره چه خواهی، دوستی را آن شاید كه در وقت خشم بر تو بخشاید، اگر در آیی در باز است و اگر نیایی حق بی نیاز است. محبت در زد و محنت آواز داد دست در عشق زدم هر چه بادا باد. خوش چیز است عالم نیستی هر كجا كه بیستی كمی نگوید كه كیستی، دفع تقدیر ترا توان ندارم عذر تقصیر بر خود را زبان ندارم، چون درمانی فراریء تنی چون كارت برآید عاصیء منی. عیبی كه در شماست دیگرانرا ملامت مكنید داد طاعت نداده دعوی كرامت مكنید، از دیدار شناخت نیاید دیدار بر مقدار شناخت آید، اگر بقا میخواهی در فناست و اگر باقی میخواهی خداست چون از خودی خود رستی بحق پیوستی. عذر بسیار خواستن بی مروتیست عذر قبول نكردن بی فتوتیست، دیوانه بهار دید گفتا دی است. جنبیدن هر كسی از انجاست كه وی است.