Untitled Document

آداب وقت خوردن

اما آداب طعام خوردن آنست كه: اول بسم الله بگوید و بآخر الحمدلله، و نیكوتر آنست كه باول لقمه گوید بسم الله، و بدوم بسم الله الرحمن و بسیم بسم الله الرحمن الرحیم، و بآواز گوید تا دیگرانرا یاد دهد، و بدست راست خورد، و ابتدا بنمک كند و ختم بنمک كند كه در خبر آمده است این، و تا شره را در ابتدا بكشند: بدانكه بخلاف شهوت یک لقمه برگیرد؛ و نیک بخاید [خاییدن، جریدن]، و تا فرو نبرد دست بدیگر لقمه دراز نكند، و هیچ طعام را عیب نكند كه رسول -علیه السلام- هیچ طعام را عیب نكردی: اگر خوش آمدی بخوردی و اگر نه دست باز گرفتی؛ و از پیش خود خورد، مگر میوه كه از جوانب طبق روا بود كه آن مختلف باشد، و از میان كاسه  ثَرید [نان و آبگوشت یا هر چه در آن نان خرد كرده باشند] نخورد و از جوانب خورد، و از میان نان نخورد: بلكه از كناره گیرد و گردمی درآید، و نان بكارد پاره نكند، و گوشت همچنین، و كاسه و چیزی كه خوردنی نبود بر نان ننهد، و دست بنان پاک نكند، و چون لقمه یا طعامی دیگر از دست بیفتد برگیرد و پاک كند و بخورد، كه در خبرست كه: اگر برنگیرد شیطانرا مانده بود، و نخست انگشت بلیسد در دهان، آنگه در ازاری مالد، تا آن اثر طعام كه بود خورده شود: كه بود كه بركت خود در آن باقی بود، و در طعام گرم نفخ نكند، لكن صبر كند تا سرد شود، و چون خرما خورد یا زردالو یا چیزی كه از شمردنی بود، طاق خورد و هفت یا یازده یا بیست ویک، تا همه كارهای وی با حق مناسبت گیرد، كه وی طاق است و او را جفت نیست، و هر كار كه حق تعالی بنوعی از انواع باز آن بهم نبود آن كار باطل و بی فایده بود: پس طاق از جفت اولیتر بدین سبب است كه با وی مناسبت دارد، و دانه خرما با خرما در یک طبق جمع نكند، و در دست نگیرد، و همچنین هر چه ویرا ثفلی [كثیف، آشغال] باشد و چیزی كه آنرا بیندازند، و در میان طعام آب بسیار نخورد.