اسرار زكوة دادن - ۲
و عمر یک نیمه بیاورد، گفت: «عیال را چه گذاشتی؟» گفت: «نیمی» رسول –علیه السلام- گفت: «بینكما ما بین كلمتیكما–تفاوت درجهٔ شما همچون تفاوت سخن شماست»؛
طبقه دوم نیک مردان بودند، كه ایشان مال بیكبار خرج نكردند، و قوت آن نداشتند، لیكن نگاه همی داشتند و منتظر حاجت فقرا و وجوه خیرات بودند، و خود را با درویشان برابر میداشتند، و بر قدر زكوة اقتصار نكردند، و چون درویشان رسیدند ایشانرا همچون عیال [كسی كه تهیه وسایل زندگانی او وظیفه شخص میباشد] خود دانستند.
طبقه سوم سَره مردان [مردان پاک و خالص] بودند، كه ایشان بیش از آن طاقت نداشتند كه از دویست درم پنج درم بدهند، بر فریضه اقتصار كردند، و فرمان بدل خوش و بزودی بجای آوردند، و هیچ منت بر درویشان ننهادند، و این درجهٔ واپسین است، كه هر كه از دویست درم كه خدای تعالی بدو دهد، دلش ندهد كه پنج درم بفرمان او باز دهد، او را در دوستی حق بس نصیبی نبود، و چون بیش ازین نتواند داد، دوستی او سخت ضعیف [بسیار ضعیف] بود، و از جملهٔ دوستان بخیل باشد.
سرّ دوم تطهیر دلست از آلایش و نجاست بخل: كه بخل در دل چون نجاستی است كه سبب ناشایستگی اوست قرب حضرت حق را، چنانكه نجاست ظاهر سبب بعد اوست از نماز، و آن نجاست بخل پاک نشود الّا بخرج كردن مال: و بدین سبب زكوة كه نجاست بخل را ببرد، چون آبیست كه بدو نجاست شسته آید. و برای اینست كه زكوة و صدقه بر رسول و اهل بیت او حرامست: كه منصب ویرا از اوساخ [كثافتها و چركها] اموال مردمان صیانت [نگاهداری] كرده اند.