Untitled Document

در بیان توبهٔ درست و علامت آن - ۴

و بهر رنجی كه بكشد از وی گسسته شود و نفور گردد؛ و برای اینست كه اندر خبرست كه: هر رنجی كه مؤمن را رسد اگر همه خاری بود كه اندر پای او شود كفارت گناهان او شود: و رسول- علیه السلام- گفت: بعضی گناه است كه آنرا جز اندوه كفارت نبود، و اندر یک خبر اندوه عیال و معیشت آنرا كفارت كند. و عایشه- رضی الله عنها- همی گوید: بنده را كه گناه بسیار بود و طاعت ندارد كه كفارت آن كند، خدای تعالی اندوه بر دل وی افكند تا كفارت آن بود، و گمان مبر كه این اندوه باختیار وی نیست و باشد كه از كار دنیا اندوهگین باشد و تو گویی این خود خطیئتی است كفارت چون بود؟ بدانكه این نه چنین بود، بلكه هر چه دل ترا از دنیا نفور كند آن خیر تست اگر چه نه باختیار تست، كه اگر بدل آن شادی راندن مراد بودی دنیا بهشت تو بودی و یوسف- علیه السلام- از جبرئیل- علیه السلام- پرسید كه: چون گذاشتی آن پیر اندوهگین را؟ گفت: باندوه صد مادر فرزند كشته، گفت: ویرا عوض اندرین چیست؟ گفت: ثواب صد شهید. اما در مظالم بندگان باید كه حساب معاملهٔ خویش با همه خلق بكند، بلكه حساب مجالست و سخن گفتن، تا هر كرا بر وی حقی است مالی یا آنكه ویرا رنجانیده است و غیبت كرده و از عهده آن بیرون آید، و هر چه باز دادنی است باز دهد: و از هر كه بحلی بباید خواست بخواهد، و اگر كسی را كشته است خویش بوارث تسلیم كند تا قصاص كنند یا عفو كنند، و هر چه بر وی حاصل آید از درمی یا دانگی یا حبهٔ، خداوند آنرا در عالم طلب كند و باز دهد و اگر نیابد بوارث دهد، و این سخت دشوار بود بر عمال و بازاریان كه معاملهٔ ایشان بسیار بود، و بر همه كس دشوار بود اندر حدیث غیبت همه را طلب كردن، و چون متعذر شد هیچ طریق دیگر نماند مگر آنكه در طاعت همی افزاید تا چندان طاعت جمع شود كه چون این حقوق از طاعت وی بگذارند اندر قیامت ویرا قدر كفایت گناه بود.